آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

آتشین

بدون عنوان

لحظه خیار خوردن آدرینا جون اینجا هم دوباره یادش افتاد که شیرینکاری کنه اینجا هم آدرینا جون داره سعی میکنه که بایسته وقتی که دستاش رو میگیرم که تاتی کنه خیلی قشنگ قدم های بلند بلند بر میداره وقتی هم که نشسته خودش خیلی تلاش میکنه که بایسته منم که همیشه دوربین میذارم سر دست  که بتونم از لحظه به لحظه دختر نازم عکس بگیرم آدرینا خیلی برام باارزش هست از خدا میخوام که به دخترم کمک کنه که زود با اون پاهای نازش راه بره قشنگم خیلی تلاش میکنه که بلند بشه   مامان قربون اون پاهات بشه که ایستادی فدای اون تلویزیون نگاه کردنت بشم عزیزممممممممممممممم ...
28 فروردين 1392

بدون عنوان

مامان قربون شیرینکاریات بشه,آدرینا جون خیلی شیطون شده حسابی خودشو تو دل همه جا کرده آدرینا ماه مامان جونشه هر موقع ازش میخوام عکس بگیرم همش شیرینکاری میکنه الهی مامان فدای اون صورت ماهت بشه قشنگم از بس موهای آدرینا جونم ماشاالله  پر هست هیچ تومویی تو سرش درست گیر نمیکنه عزیز دل مامان حسابی تاب بازی رو دوست داره روزی هزار بار بوسش میکنم از بس که دختر نازم شیرینه   اینجا هم دخترم رو من و بابا جونش بردیم تو حیاط تا باهاش بازی کنیم که دخترم حوصله اش سر نره از بس خوشحال بود دوباره یادش اومد که شیرینکاری بکنه ...
28 فروردين 1392

بدون عنوان

آدرینا رو سوار اسبش کردیم اصلا ازش نمیترسید کلی خوشش اومده بود کسایی هم که اونجا بودن کلی ذوق دخترم کردن قربون چشمات بشم قشنگ مامان فدای لبان بشم تپل مامان شیراز که بودیم رفتیم سپیدان جاتون سبز خیلی خوش گذشت اینجا هم آدرینا جون رو گذاشتیم رو برفها ازش عکس گرفتیم شانس آدرینا جون هوا حسابی گرم بود .اولش از داخل ماشین با کلاه و شال گردن و دستکش ادرینا رو حسابی پوشونده بودم ولی از بس گرم بود همه اینا رو از تنش بیرون اوردم اینم عکس مامان و بابا جون آدرینا خانم یه عکس از خانواده خوشبخت آدرینا و میثم همه زندگی من هستن.دیوانه وار دوستون دارم اینم ...
25 فروردين 1392

بدون عنوان

عکسهایی از شیرینکاریهای دختر نازم دختر نازم وقتی دستاش رو میگیرم که تاتی کنه خیلی قشنگ پاهاش رو بر میداره و تاتی میکنه وقتی هم می ایسته همش میخواد قدم برداره مثل داخل این عکس  و عکسهای زیر, دیگه خیلی سخت می ایسته آخه همش میخواد پاهاش رو برداره بیاد به جلو همین چند تا عکس هم که گرفتم کلی برام سخت بود آخه میترسیدم بخوره زمین خیلی شیطون شده دختر ناز مامان مامان فدای اون اداها و شیرینکاریات بشه نفسمممممممممممممم مامان قربون اون لپهای نازت بشه عسلمممممم اینم یه سری دیگه شیرینکاریهای آدرینا جونم آدرینا مامان و بابا جون خیلی دوست ...
25 فروردين 1392

بدون عنوان

آدرینا جونم خیلی تابش رو دوست داره هر دفعه باید با زور از تاب بیرونش بیاریم الهی مامان فدای اون نشستنت بشه ,مامان دورت بگرده جیگرممممممممممم من و بابا جونش تمام تلاشمون رو میکنیم که دخترمون احساس تنهایی نکنه و هر چیزی که بدونیم که نیاز داره در اولین فرصت براش تهیه میکنیم اواسط ماه دیگه هم بابا جونش میخواد ما رو ببره شهرکرد فدات بشم پرنسسم مامان فدای اون شیرینکاریات بشه قشنگم   مامان قربون خنده هات بشه که هر وقت میخوام ازت عکس بگیرم همش یا شیرینکاری در میاری یا از ته دل میخندی   ای جانمممممممممممممممممممممممممم   ...
25 فروردين 1392

بدون عنوان

شیطون خانم به گلها دست نزن مامان جون براشون کلی زحمت کشیده گلکم تو دیگه راه بیفتی فکر کنم دیگه گلی برای مامانی نمیذاری شیطون خانم عسل خانم مامانی چند بار بگه به گلها دست نزن اینجا هم داره گل شاخ گوزنی که مامان براش کلی زحمت کشیده رو میکنه شیطون خانم دست از سرش بردار بالاخره موفق شد که گل شاخ گوزنی رو بکنه داخل مشتش گرفته و داره بهش نگاه میکنه الان مامان میاد میکشتت بلا خانم بازم دست بردار نیست آدرینا خانم تا این گل رو کچل نکنه ول کنش نمیشه دیگه اون گل رو ول کرد حالا اومده سراغ آلووراء من چکار کنم با این دختر شیطون اینجا هم خوشکلم داره بای بای میکنه مامان قربون اون دستهای...
23 فروردين 1392

بدون عنوان

اینم عکسهای عید ٩٢که رفته بودیم  جهرم خونه مامان بزرگ آدرینا جون ادرینا عاشق بیرون رفتنه.چند تا چیز هم یاد گرفته مثل بابا,ماما,عمه,عمو,اه,بوو بلد شده بابای بکنه و بوس بده و خیلی شیرینکاریای دیگه مامان قربون پرنسسش بره ای جانم با اون نگاه کردنت عزیز دلم اینم یه سری از عکسهای لحظه سال تحویل مامان قربون نشستنت بشه گلکم من و بابا میثم ادرینا جون هر دقیقه و هر لحظه ازش عکس میگیریم این یه تعداد خیلی خیلی کمی از اون عکسهاست آدرینا نفس من و باباشه الهی مامان فدای اون صورت ماه و تپلت بشه جیگرمممممممممممممم آدرینا همه چیز منه,تا زمانی که زنده هستم در برابر همه چیز و همه کس محافظ و پشتت هستم آدرین...
22 فروردين 1392

بدون عنوان

چند روز پیش برای دختر گلم این بادکنک رو خریدیم یه لحظه هم ازش جدا نمیشه در ضمن عروسکهای کوچیکش رو بیشتر از عروسکهای بزرگش دوست داره مامان فدای اون اداهات و شیرینکاریات بشه قشنگم مامان  قربونه ایستادنت بره جیگرممممممممممممممم     ...
22 فروردين 1392

بدون عنوان

این عکسها هم مربوط به رودان هست که قبل از سیزده بدر  با یکی از دوستای بابای آدرینا جون رفتیم جاتون سیز خیلی خوش گذشت اینم امیر علی جون دوست آدرینا خانم من و بابا جون آدرینا سعی میکنیم تا یه فرصتی پیدا کردیم آدرینا جون رو ببریم بیرون آخه ما بندر کسی رو نداریم به خاطر اینکه به آدرینا جون سخت نگذره همه تلاشمون رو میکنیم که زیاد آدرینا جونم رو ببریم بیرون اینم یکی از پارک هایی هست که داخل شهرکمونه که ما هر از چند روزی آدرینا جونم رو میبریم که تفریح کنه این میدان پر از گل هم کنار همین پارک هست داخل شهرکمون همیشه پر از گل هست...
20 فروردين 1392

بدون عنوان

ببینید بابا جونش چه بلایی به سر دختر نازم اورده ولی قربونش برم اصلا بدش هم نیومده مامان فدای اون اداهات بشه عزیزممممممممم ...
20 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آتشین می باشد